چرا من.....
پارت ۵
کاتسوکی : ها؟
راننده : خب به نمرت اضافه میشه
کاتسوکی: باشه میرم عقب اما فکر نکن خیلی خوشم میاد اینکار رو کنم این رو توی اون مغز پوکت فرو کن
*و رفت و آروم سر ایزوکو رو بالا اورد و گذاشت روی پاهاش*
کاتسوکی:*آرام زیر لب* کله سبز لجنی
*راننده پیش اون یاروعه ترمز کرد*
راننده: کجا میری برسونمت؟
یارو: میرم......(حالا یه جایی گفت منه بدبخت که نمیدونم اسم خیابون جاهای ژاپن رو)
راننده: هم مسیریم بیا برسونمت
*یاروعه نشست*
یارو: سلام
کاتسوکی: هوی زیادی زر بزنی دهنت رو صاف میکنم
یارو: ب..باشه
*راننده و یارو شروع کردن به حرف زدن و کاتسوکی هم به حرفاشون گوش میداد و ایزوکو هم توی خواب ناناز بود*
*بعد چند دقیقه راننده و یارو دیگه حرف نزدن و یاروعه گوشیش رو دراورد و یه فیلم بی ال گذاشت و ایرپاد رو گذاشت تو گوشش(از ایران بدتره یارو بی ال هم نگاه میکنه😐💔) کاتسوکی حواسش بود و داشت با خودش فحش میداد*
*یاروعه نگاهی به کاتسوکی و ایزوکو کرد*
یارو: شما دوتا با همین؟(یارو هم مثل ما ولش نمیکنه😅)
*کاتسوکی ریده شد به اخلاقش*
کاتسوکی:گوه.....**.....*****.....***آشغال...****......*** همه ی دنیا مثل تو گی نیست (و به لطفش نصف فحش ها سانسور شد)
یارو: نه بابا من گی نیستم فقط بی ال فنم
*کاتسوکی با این حرف یاد خودش افتاد که یه زمانی بی ال نگاه میکرد ولی خب یارو درست حدس زده بود کاتسوکی.....گی بود😶💔*
~کاتسوکی در ذهن~
خب من گی باشم اصلا به تو چه ربطی داره یابو دوست دارم خفش کنم من گی هستم ولی به این لجنی و پسر های ویگه احساسی ندارم حالا هی زر زد و گوه بخور(خب داداش اگه اینطوریه از کجا فهمیدی گی ای لابد یه معشوقه ای داشتی دیگه😅) اه اعصابم خورد شد ****...****(ببخشید فحش بدی بود مجبور بودم)
از زبان نویسنده:
*کاتسوکی حوصلش سر رفت مانیتور جلوش رو روشن کرد و یه چرت و پرتی نگاه کرد*
*یک ساعت بعد......*
*ایزوکو چشماش رو باز کرد و یه نگاهی به این ور اونور کرد و حسابی گشنش بود و دید روی پای کاچانه سرخ شد*
~در ذهن یارو~
شرط میبندم گیه
از زبان نویسنده:
*ایزوکو سرخ شد عین لبو که کاتسوکی چشماش رو باز کرد*
*ایزوکو سریع بلند شد*
ایزوکو: ک...کاچان...بیدار شدی؟!
*کاتسوکی نگاهی به ایزوکو کرد و پوزخندی زد*
کاتسوکی : آره به لطف تو *با لحن طعنه آمیز*
ایزوکو: ا...اما....چ..چرا....او..اومدی...اینجا...تو که گفتی...ک...که....(ایزوکو جان برادرم یه نفس عمیق بکش چیزی نشده که)
*کاتسوکی پوزخندی زد*
کاتسوکی: خواستیم اون نفله رو سوار کنیم جا نبود تو هم عین یه خر کله لجنی خوابیده بودی
ایزوکو: ب..ببخشید...
کاتسوکی : ها؟
راننده : خب به نمرت اضافه میشه
کاتسوکی: باشه میرم عقب اما فکر نکن خیلی خوشم میاد اینکار رو کنم این رو توی اون مغز پوکت فرو کن
*و رفت و آروم سر ایزوکو رو بالا اورد و گذاشت روی پاهاش*
کاتسوکی:*آرام زیر لب* کله سبز لجنی
*راننده پیش اون یاروعه ترمز کرد*
راننده: کجا میری برسونمت؟
یارو: میرم......(حالا یه جایی گفت منه بدبخت که نمیدونم اسم خیابون جاهای ژاپن رو)
راننده: هم مسیریم بیا برسونمت
*یاروعه نشست*
یارو: سلام
کاتسوکی: هوی زیادی زر بزنی دهنت رو صاف میکنم
یارو: ب..باشه
*راننده و یارو شروع کردن به حرف زدن و کاتسوکی هم به حرفاشون گوش میداد و ایزوکو هم توی خواب ناناز بود*
*بعد چند دقیقه راننده و یارو دیگه حرف نزدن و یاروعه گوشیش رو دراورد و یه فیلم بی ال گذاشت و ایرپاد رو گذاشت تو گوشش(از ایران بدتره یارو بی ال هم نگاه میکنه😐💔) کاتسوکی حواسش بود و داشت با خودش فحش میداد*
*یاروعه نگاهی به کاتسوکی و ایزوکو کرد*
یارو: شما دوتا با همین؟(یارو هم مثل ما ولش نمیکنه😅)
*کاتسوکی ریده شد به اخلاقش*
کاتسوکی:گوه.....**.....*****.....***آشغال...****......*** همه ی دنیا مثل تو گی نیست (و به لطفش نصف فحش ها سانسور شد)
یارو: نه بابا من گی نیستم فقط بی ال فنم
*کاتسوکی با این حرف یاد خودش افتاد که یه زمانی بی ال نگاه میکرد ولی خب یارو درست حدس زده بود کاتسوکی.....گی بود😶💔*
~کاتسوکی در ذهن~
خب من گی باشم اصلا به تو چه ربطی داره یابو دوست دارم خفش کنم من گی هستم ولی به این لجنی و پسر های ویگه احساسی ندارم حالا هی زر زد و گوه بخور(خب داداش اگه اینطوریه از کجا فهمیدی گی ای لابد یه معشوقه ای داشتی دیگه😅) اه اعصابم خورد شد ****...****(ببخشید فحش بدی بود مجبور بودم)
از زبان نویسنده:
*کاتسوکی حوصلش سر رفت مانیتور جلوش رو روشن کرد و یه چرت و پرتی نگاه کرد*
*یک ساعت بعد......*
*ایزوکو چشماش رو باز کرد و یه نگاهی به این ور اونور کرد و حسابی گشنش بود و دید روی پای کاچانه سرخ شد*
~در ذهن یارو~
شرط میبندم گیه
از زبان نویسنده:
*ایزوکو سرخ شد عین لبو که کاتسوکی چشماش رو باز کرد*
*ایزوکو سریع بلند شد*
ایزوکو: ک...کاچان...بیدار شدی؟!
*کاتسوکی نگاهی به ایزوکو کرد و پوزخندی زد*
کاتسوکی : آره به لطف تو *با لحن طعنه آمیز*
ایزوکو: ا...اما....چ..چرا....او..اومدی...اینجا...تو که گفتی...ک...که....(ایزوکو جان برادرم یه نفس عمیق بکش چیزی نشده که)
*کاتسوکی پوزخندی زد*
کاتسوکی: خواستیم اون نفله رو سوار کنیم جا نبود تو هم عین یه خر کله لجنی خوابیده بودی
ایزوکو: ب..ببخشید...
- ۳.۶k
- ۱۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط